قاتل زنجیرهای که خودش قربانی خشونت بود
تاریخ انتشار: ۱۸ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۶۴۱۸۹۰
با گذشت یک هفته از افشای راز جنایتهای سریالی زنی میانسال در مازندران و اعتراف به قتل ۷ مرد سالخوردهای که همگی- پشت سر هم-همسران وی بودند، جزئیات تازهای از زندگی خصوصی این زن فاش شده که نشان میدهد وی خودش قربانی رفتار خشن همسر دومش بوده است.
کلثوم ۵۶ ساله که چهرهاش بسیار پیرتر از سن واقعیاش نشان میدهد اهل روستای ملکآباد مازندران و متهم است که از حدود ۱۰ سال قبل قتلهای سریالیاش را شروع کرده و در این مدت ۱۳ بار در شهرهای ساری و نکا و محمودآباد و.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وقتی راز قتلهای سریالی کلثوم فاش شد و او را دستگیر کردند، وی را برای آزمایشات روانی به پزشکی قانونی فرستادند تا مشخص شود انگیزه وی از اینکه به عقد مردان سالخورده درمیآمده و آنها را قربانی میکرده، چه بوده است؟ هرچند خودش مدعی است به خاطر پول دست به جنایت زده است، اما بررسیها نشان داده وی تمامی پولها و املاکی را که به عنوان مهریه بعد از قتل شوهرانش از خانواده آنها دریافت میکرده، به نام تنها دخترش کرده است.
در حالی که انگیزه این قاتل زنجیرهای هنوز افشا نشده است، اما یکی از نزدیکان کلثوم جزئیاتی از زندگی وی را بیان کرد. این زن میانسال گفت: کلثوم خانواده خوبی دارد، دو برادر و یک خواهر که از خانوادههای سرشناس شهر هستند. اولین ازدواجش در سن ۱۸ سالگی بوده نه ۱۱ سالگی، اما با پسری ازدواج کرد که ظاهراً مشکل ذهنی و جسمی داشت و خیلی زود هم طلاق گرفتند.
اما مشکل از زمانی شروع شد که او با مردی در روستای «وِلاشِد» ازدواج کرد که خیلی از خودش بزرگتر بود و از ازدواج قبلیاش چند پسر داشت. این مرد مدام کلثوم را کتک میزد؛ حتی پسرهایش هم کلثوم را کتک میزدند. وقتی کلثوم از این مرد دارای دو فرزند دختر و پسر شد، مشکلاتش هم بیشتر شد. ظاهراً حرفهای غیراخلاقی هم پشتسرش میزدند. او سالها با این مرد زندگی کرد و رفتارهای خشن او را تحمل میکرد تا اینکه شوهرش مریض شد و فوت کرد. البته میگویند این شوهرش را هم کلثوم کشته است. روزی که او را به روستا آوردند پسرهای شوهرش میگفتند تو پدر ما را کشتهای و کلثوم هم میگفت، بله من کشتم. یادتان است روزهایی که من را کتک میزدید؟ من هم الکل قرمز در دهان پدرتان ریختم و با بالش او را خفه کردم!
این زن میانسال ادامه داد: وقتی شوهر دومش فوت کرد، از این روستا رفت و ظاهراً از همان زمان شروع کرد به ازدواج با مردان سالخورده و بعد هم قتلهای زنجیرهای تا اینکه دستش رو شد.
البته میگویند یکی از شوهرهایش را نتوانسته بوده بکشد و فرار کرده و آن مرد به بچههایش گفته بود که کلثوم میخواسته مرا خفه کند؛ با این حال نمیدانم چرا شکایتی نکرده بودند.
به گفته پلیس تا کنون ردی از داشتن همدست در این پرونده به دست نیامده است و بازسازی صحنه تمام قتلهای این زن میانسال انجام شده که ۷ خانواده شاکی این زن هستند و تحقیقات بیشتر در این پرونده ادامه دارد.
ایران
باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی حوادث و انتظامیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: اخبار جنایی قتل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۶۴۱۸۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جدال پدر و دختر بر سر خواستگار آمریکایی | رضایت نمیدهم مگر به شرط...
به گزارش همشهری آنلاین، دختر ۳۰ ساله که برای مشورتهای تخصصی درباره ماجرای ازدواجش به مرکز انتظامی آمده بود، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری قاسمآباد مشهد گفت: پدر ومادرم بازنشسته فرهنگی هستند و حساسیت خاصی روی فرزندانشان دارند به همین دلیل همه خواهران و برادرانم مطابق سلیقه خانوادهام ازدواج کردهاند و زندگی آرامی دارند.
من به دلیل استعداد خوبی که در تحصیل داشتم، درس و مدرسه را در اولویت زندگی قرار دادم و ادامه تحصیل دادم به طوری که به خواست پدر و مادرم رشته دامپزشکی را انتخاب کردم، ولی آرامآرام در دوران تحصیل به این رشته علاقهمند شدم.
موضوع این است که پدرم درباره خواستگارانم بسیار سختگیری میکند و مدعی است که باید مانند دیگر خواهران و برادرانم ازدواج کنم تا به خوشبختی برسم. یک بار یکی از همکلاسیهایم به خواستگاریم آمد اما پدرم او را به دلیل اقامت در روستای زادگاهش رد کرد در حالی که من به او علاقهمند بودم.
درگیری شدید زن رسمی و زن صیغهای در کلانتری | شوهرم دیپلمه بود، من او را آقای دکتر کردم! فرار دختر جوان با پسری که او را کنیز خودش کرد | کتکم میزد و دستهایم را میسوزانددر این میان، یکی از دوستان مادرم جوانی مقیم آمریکا را به من معرفی کرد که فقط میتواند سالی دو بار به ایران بیاید. وقتی فرید به خواستگاریم آمد، ابتدا پدر و مادرم مخالفت نکردند، اما زمانی که قرار ازدواج گذاشتیم، ناگهان پدرم شرط کرد که باید یک واحد مسکونی را به نام من سند بزند. او هم ناراحت شد و به آمریکا بازگشت.
او حتی به پدر و مادرم پیشنهاد کرد برایشان بلیت پرواز به عراق را تهیه میکند تا مراسم عقد را در یکی از مکانهای مذهبی برگزار کنیم، ولی باز هم پدرم مخالفت کرد و اکنون چارهای جز مخالفت با خواسته پدرم ندارم و میخواهم به تنهایی به سوی آمریکا پرواز کنم.
در همین حال پدر نوشابه که به دعوت مشاور در اتاق مددکاری اجتماعی حضور داشت، با بیان اینکه هیچ پدری دوست ندارد دخترش را غمگین ببیند و سرنوشت تلخ فرزندش را نظاره کند، به کارشناس کلانتری گفت: من شرط واحد آپارتمانی را فقط برای این منظور مطرح کردم که بدانم خواستگار دخترم در چه سطحی از نظر مالی قرار دارد و آیا دخترم را به اندازه یک واحد مسکونی دوست دارد یا نه.
وی ادامه داد: الان هم از این شرط صرفنظر کردهام اما دلیل اصلی مخالفت من این است که فرید اصرار به عقد موقت دارد و حاضر نیست با دخترم به صورت دائمی و رسمی ازدواج کند. او معتقد است باید طبق فرهنگ غربی مدتی را زیر یک سقف زندگی کنند و در صورتی که بعد از چند سال به توافق رسیدند، با هم ازدواج کنند. حالا اگر او در مدت کوتاهی از دخترم سیر شد و او را در کشور غریب به حال خودش رها کرد، باید چه کنیم؟
پدر نوشابه اظهار کرد: از سوی دیگر، او حتی خانوادهاش را به ما معرفی نکرده و حاضر نشد به همراه خانوادهاش به خواستگاری بیاید. ما هم نمیتوانیم برای انجام تحقیقات درباره وضعیت اجتماعی و اخلاقی او به آمریکا برویم. بنابراین به ازدواج او با دخترم رضایت ندادم چراکه نمیخواهم سیهروزی و بدبختی او را شاهد باشم.
وی افزود: با وجود این، دخترم خانه را رها کرده و با شکستن لوازم منزل، نزد یکی از دوستانش در غرب کشور رفته بود. حالا هم قصد دارد به تنهایی به آمریکا پرواز کند.
اقدامات کارشناسی و بررسیهای روانشناختی این پرونده با دستور سرهنگ محمد بزی (رئیس کلانتری قاسمآباد مشهد) به مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی سپرده شد.
کد خبر 848292 منبع: خراسان برچسبها خبر مهم ازدواج - طلاق خانواده حوادث ایران